آنچه که در بازار سرمایه اتفاق می‌افتد مشارکت از طریق خرید سهام صورت می پذیرد. یعنی اینکه شما به میزان پولی که وارد شرکت می کنید سهام دریافت کرده و در سود و زیان شرکت شریک می شوید. در بازار سرمایه عرضه و تقاضا قیمت سهم را مشخص می کند و هر چه سهم بهتر باشد تقاضا برای خرید سهم افزایش یافته و در نتیجه قیمت بالا میرود و شما به سود دلخواه تان دست پیدا خواهید کرد.
تحلیل بنیادی یا اقتصادی و تکنیکال یا فنی دو چهار چوب اصلی در بازار بورس می باشند.
فهرست
تاریخچه تحلیل تکنیکال
چارلز داو یک روز نامه نگار در روزنامه وال استریت ژورنال در قرن هجدهم بود، ولی او به عنوان بنیان گذار علم تحلیل تکنیکال شناخته شد. او با ثبت متوسط بالا و پایین قیمت‌های روزانه، هفتگی و ماهانه به مرتبط کردن الگوهای آنها با جریانات بازار پرداخت. سپس مقالاتی در نشریه «وال استریت ژورنال» منتشر و شرح داد که پس از رویدادها، چگونه الگوهای خاصی در بازار به وجود آمده است.
در نیمه نخست قرن بیستم عملا تحلیل تکنیکال به شکل جدی قوت گرفت. «رالف الیوت» با نظریه امواج الیوت، «ویلیام گن» با تحلیل های منحصربه‌فرد خود، «لئوناردو فیبوناچی» با اعداد فیبوناچی و «آلن هال اندرو» با چنگال اندرو و سایر افراد هریک به نوعی به پیشرفت تحلیل تکنیکال کمک کردند. همچنین تعداد زیادی از افراد نیز در سال‌های اخیر در دنیا و در ایران به توسعه و آموزش تحلیل تکنیکال پرداختند و باعث شدند تحلیل تکنیکال جزء لا ینفک در تحلیل بازارهای سرمایه تبدیل شود.
سه دسته اطلاعات برای یک تحلیلگر تکنیکال بسیار با اهمیت می باشد. بر اساس ای اطلاعات نمودار ها را تحلیل کرده و در نهایت به این جمع بندی می رسد که خرید و فروش انجام شود. یک تحلیلگر تکنیکال عملاً این نوسانات قیمت است که برایش مهم می باشد و و معتقد است که این نوسانات است که خرد جمعی بازار را مشخص می کند وبر اساس آن تصمیم می گیرد.
اطلاعات مربوط به قیمت سهم :
آخرین قیمتی که سهم در آن روز معامله می شود. این قیمت با قیمت پایانی فرق می کند.
قیمت پایانی:
در هر روز معاملاتی، ممکن است سهام یک شرکت با قیمت‌های متفاوتی داد وستد شوند. قیمت پایانی، میانگین وزنی از تعداد سهام معامله شده در هر قیمت است که به عنوان محاسبه بازه معاملاتی روز بعد می باشد.
بالاترین قیمت:
بالاترین قیمتی است که یک سهم در روز معاملاتی، خرید و فروش شده است.
پایین‌ترین قیمت:
کمترین قیمتی است که یک سهم در روز معاملاتی، خرید وفروش شده است.
قیمت های باز شدن، آخرین معامله، بالاترین و پایین ترین قیمت، قیمت هایی هستند که نمودار کندل استیک را در تحلیل تکنیکال مشخص می کنند
اطلاعات مربوط به زمان معاملات
اطلاعات مربوط به حجم معاملات
حجم معاملات به تعداد سهام یا قرارداد یا اوراق بهاداری است که در یک دوره زمانی مشخص معامله می شود اطلاق می شود.. هرچقدر حجم معاملات بیشتر باشد، آن سهم یا اوراق بهادار با ارزش تر می باشد. تغییرات حجم معاملات، توسط میله‌های حجم که معمولا در زیر نمودارها نمایش داده میشود نشان داده می شود. میله حجم معاملات نشان دهنده این است که در بازه زمانی مشخص، چه تعداد سهم معامله شده است و روند آنها را مانند قیمت میتوان متوجه شد.
حجم یکی از جنبه‌های مهم در تحلیل تکنیکال است. از آن میتوان برای تایید روندها و الگوهای قیمتی استفاده کرد. هر تغییر قیمتی چه به سمت پایین باشد یا بالا اگر با حجم بالاتری نسبت به سابق همراه باشد به عنوان یک حرکت قوی‌تر مورد توجه قرار می گیرد. پس برای جستجوی تحرکات قیمتی بزرگ ، باید حجم را بررسی کرده تا ببینید این حرکت تا چه اندازه قدرتمند است.
بعنوان مثال یک سهم پس از یک روند نزولی طولانی مدت ، در یک روز ۵ درصد قیمت آن افزایش پیدا می کند. اگر حجم معامله آن جلسه معاملاتی سهم نسبت به متوسط حجم روزانه بالاتر باشد، به احتمال زیاد بازگشت روند قطعی خواهد بود.
حجم باید همراه با روند یک سو باشد. اگر روند صعودی در حال شکل گرفتن باشد، قیمت نیز باید افزایش یابد ( و برعکس ). اگر یک سهم در یک روند صعودی باشد و در روزهایی که مثبتخرید وفروش می شود، حجم معاملات کمتری داشته باشد، به این معنی است که روند شروع به از دست دادن قدرت خود کرده و به احتمال زیاد به زودی به پایان می‌رسد.
یک تحلیلگر تکنیکال اطلاعات این سه بخش را مورد بررسی قرار داده و در نهایت تصمیم به خرید وفروش سهام می کند.
تحلیل تکنیکال را به چند مفهوم می توان بیان کرد :
1- دانش بررسی گذشته قیمت گذاری سهم به منظور پیش بینی روند آینده آن
2-دانش شناسایی زمان افزایش یا کاهش قیمت سهم
3-دانش تحلیل و بررسی خرد جمعی بازار در قیمت گذاری گذشته به منظور تعیین خرد جمعی بازار برای قیمت آینده سهام
همانطور که در بالا بیان شد حتماً متوجه شده اید که یک تحلیلگر تکنیکال بر اساس آمار و احتمالات جهت سهام را مشخص می کند. یک تحلیلگر تکنیکال خوب می داند هر چند که داشتن دانش کافی تحلیل لازم می باشد، ولی این را هم نباید فراموش کند که بر اساس آمار و احتمالات تصمیم می گیرد. این بدین معنی هست که همیشه معاملاتی که بر این اساس در بازار سرمایه انجام می شود سودآور نمی باشد ولی با آمار دقیق میتوان احتمال زیان را کم کرد.
یک تحلیلگر تکنیکال بر اساس قانون های زیر تصمیم گیری های خود را انجام می دهد:
1- همه اطلاعات در تغییرات قیمت سهام لحاظ شده است:
یک تحلیلگر تکنیکال معتقد است همه چیز در قیمت سهم لحاظ شده است. یک جمله معروف از وارن بافت که می گوید: این اقتصاد نیست که تصمیم فعالان بازار سرمایه راه می سازد بلکه این تصمیم فعالان بازار سرمایه است که اقتصاد را می سازد.
تحلیلگر تکنیکال زمانی که بر اساس حجم و قیمت تصمیم گیری می کند عملاً به این موضوع توجه دارد.
2- قیمت ها بر اساس روند ها حرکت میکنند:
در اینجا به مهمترین نمودار یا الگو اشاره می کند. روند یک الگوی حاکم بر نوسانات قیمت سهم می باشد اولین چیزی که یک تحلیلگر باید تشخیص دهد روند سهم می باشد، چون آن را مبنای روند قیمتی سهم در آینده در نظر می‌گیرد .
3- تاریخ به احتمال زیاد تکرار میشود:
الگوها و نظم هایی در نوسانات قیمت دارایی در گذشته وجود داشته و ما هرچقدر که بتوانیم این الگو ها را بهتر تشخیص دهیم و بر الگوهای فعلی سهم منطبق کنیم احتمال سود کردن از خریدن این سهام زیاد خواهد بود هر چه تعداد این الگوها در نمودار بیشتر باشد احتمال تحلیل دقیقتر بیشتر می شود.
جمع بندی
تحلیل تکنیکال یکی از روش‌‌های تحلیل در بازار بورس می باشد و آن را میتوان برای تحلیل هر نوع اوراق بهادار و در هر بازاری که دارای تاریخچه قیمت و نمودار است به کار برد.
تاریخچه تحلیل تکنیکال به حدود ۱۰۰ سال پیش از یک سری مقالات منتشر شده در نشریه «وال استریت ژورنال» توسط چارلز داو بر می گردد و سپس از اواسط قرن بیستم بکار بردن این روش و پیدایش سبکهای مختلف تکنیکال برای کمک به بازار سرمایه بوجود آمد.
در ادامه کفته شد که اطلاعات مربوط به قیمت، زمان و حجم معاملات سه دسته اطلاعاتی هستند که به جهت تحلیل نمودارها برای یک تحلیلگر تکنیکال بسیار با اهمیت می باشد.
یک تحلیلگر تکنیک ها بر اساس قانون تصمیم گیری های خود را انجام می دهد. یک تحلیلگر تکنیکال معتقد است همه چیز در قیمت سهم لحاظ شده است. الگوها و نظم ها را در نوسانات قیمت دارایی در گذشته را تشخیص می دهد و بر الگوهای فعلی سهم منطبق کرده، روند سهم را تشخیص داده و آن را مبنای روند قیمتی سهم در آینده در نظر می‌گیرد .بر این اساس خرید وفروش در بازار سرمایه انجام می دهد.
